خرداد ماه اولین سفر آریا

آریا به شمال میرود:

روز سه شنبه 12 خرداد 93  ساعت 5 صبح به قصد شمال راهی جاده شدیم. از اونجا که آریا خان چندان از ماشین سواری خوشش نمیاد و زود خسته میشه، این ساعت رو انتخاب کردیم تا شازده پسرمون قسمت اعظم مسیر رو بخوابن ، ضمن اینکه از ترافیک هم درامان بمونیم.

خلاصه ما سه تایی اولین سفرمون رو آغاز کردیم. تو مسیر آریا یکی دو ساعتی شد که بیدار بود .پسر خوبی بود و تو کریرش با جغجغه اش بازی میکرد. تا رسیدیم ویلا من آریا رو بغل کردم و رفتم به درختایی که براش کاشته بودیم سر زدم که خدا روشکر سالم بودند و برف خرابشون نکرده بود. البته خیلی از درختامون به خاطر برف آسیب دیده بودند، شکسته بود و ازبین رفته بود.

این همون درختی است که به اسم خودش کاشتیم، چهره شما هم کاملا مشخصه تو ماشین خواب بودی و تازی بیدار شدی :

سه شنبه و چارشنبه  هم  به  گشت و گذار به سمت جنگل و پارک و دریا گذشت. آریا کلی از طبیعت شمال لذت برد  ،به ما هم درکنار آریا جونمون خیلی خیلی خوش گذشت  چون حسابی سرگرم بودیم و اصلا نفهمیدیم چجوری زمان گذشت.  برای برگشتمون هم  برای اینکه تو ترافیک تعطیلی دو روزه خرداد گیر نکنیم، باز دوباره ساعت 5صبح  پنج شنبه 14 خرداد به سوی تهران حرکت کردیم. اینبار پسری ما تا بوم هن خواب بود.

و اما در ادامه چند تا از عکسهای شمال رو گذاشتم. چون هوا بارونی بود و مواقعی که بارون نمیامد  باد شدید بود ،نشد که خیلی بیرون باشیم و عکسهای بهتر بگیریم. مخصوصا موقعی که رفتیم دریا، انچنان طوفانی گرفت که داشتیم از زمین کنده میشدیم، با این حال فوری و سرعتی کنار دریا از آریا عکس انداختیم و برگشتیم تو ماشین.

 اینجا اولین نگاهش به ساحله

آماده شده بره پارک جنگلی

مکان این دوتا عکس همون جایی است که من موقع بارداریم  از خودم عکس دار.م.

اینجا هم نزدیک دریاست که طوفان شدید شده و نمیشه رفت ساحل.

اینم اولین تاب سواری که تو بغل مامانش صورت گرفت