آریا..میوه عشق من و سعید

شمال

امروز چهار شنبه 16مرداد  1392هست. من و سعید بعد از مدتها که سفر نرفتیم عازم شمال شدیم دوتایی. به دلیل عید فطر تا شنبه تعطیله. چقدر شمال به موقع و باحالی بود. خیلی خوش گذشت. برای سلامتی پسرمون هم سه تا نهال مرکبات (پرتقال-نارنج-نارنگی) تو حیاط کاشتیم. که دو تاش عکس داره ...
4 شهريور 1392

اولین اقدام سیسمونی

امروز جمعه یکم شهریور 92 است. اولین باری بود که رفتیم برای خرید سیسمونی نمونه ببینیم. اول رفتیم جامی چند تا مدل سرویس چوب دیدیم. بعدش یافت آباد رفتیم بازار مبل خلیج فارس و مادرلند و ... . من یه مدل تو اونجا پسندیدم اینم عکسش مغازه های یافت اباد ساعت جمعه ها 3 بسته میشه ،ساعت هم دیگه نزدیک 3 بود میخاستیم برگردیم یروز دیگه بیایم که خبر دار شدیم تو بازار مبل ایران به مدت 1 هفته نمایشگاه سیسمونی برقراره. این هم از خوش شانسی پسر ما که تا حدود ساعت 5 هم اونجا رو گشتیم. فعلا خرید نکردیم ...
4 شهريور 1392

سونوگرافی دکتر الماسیان

امروز ظهر برای سونو گرافی پیش دکتر الماسیان وقت داشتم. تعریف زیادی از این دکتر شنیدم. خیلی دوست دارم زودتر جنسیت نینی رو بدونم. دکتر الماسیان بر خلاف بقیه دکترا که تا 16 هفتگی تشخیص نمیدن میتونه تو 12 هفته جنسیت رو بگه. منم امروز 12.5 هفته ام. لحظه موعود فرا رسید.خانم دکتر خیلی خوش اخلاق بود . با حوصله همه اندام های جنینی رو بهم نشون داد. پنجه های دست پسرم باز بود ،دکتر گفت چه دست و دلبازم هست. در ضمن اونقدر تکون میخورد که دکتر تعجب کرده بود. من خیلی ذوق زده بودم. تا حالا جنینم رو به این وضوح ندیده بودم خیلی عالی بود. و بهم مژده یه پسره ناز رو داد.           ...
4 شهريور 1392

خبر جنسیت نی نی به خانواده هامون

امروز دوشنبه 21 مرداد 92 هست. من امروز وقت سونوگرافی داشتم. سونو گرافی قبلی که تعیین جنسیت بود را بجز به سعید به کسی نگفتم. اخه چون تو هفته 12 بودم گفتم شاید درست تشخیص نداده باشند. مامان سعید تو مطب که بودم به من  sms  داد ولی هنوز سونو نشده بودم و نگفتم. وقتی اومدم خونه همه منتظر بودن جواب رو بدونند. اخه من قبل بارداریم به همه گفته بودم که پسر دوست دارم. و زنگ زدم به مامان سعید اول. و بهش گفتم پسره کلیییی ذوق کرد و خدا رو شکر کرد. بعدش به مامانم زنگ زدم که تو تاکسی بود. رفته بود هفت تیر مانتو بخره. اون هم کلی خوشحال شد و به بابا و سینا خبر داده بود. بابا زنگ زد و به من تبریک گفت و ارزوی سلامتی کرد. بعد ا...
3 شهريور 1392

اگاهی از بارداری

امروز 28 اردیبهشت 1392 روز میلاد امام محمد جواد (ع) هست. صبح بدون اینکه به کسی بگم رفتم ازمایشگاه برای تست بارداری. تست رو دادم و برگشتم خونه خودمون. تا ظهر استرس داشتم و درسم رو هم با حواس پرتی میخوندم. جوابش ساعت 2 ظهر اماده میشه. ظهر رفتم جواب رو گرفتم و به اولین کسی که خبر دادم سعید بود. بعد یه جعبه شکلات گرفتم و دادم مامان که ببره خونه خاله. طبق هرسال خونه خاله اینا مولودی امام جواد برقراره. من ولی چون دارم برای کنکورم درس میخونم مجبورم با مامان نرم.   فعلا تا بعد کنکور من و سعید تصمیم گرفتیم به کسی نگیم
3 شهريور 1392