آخرای سال 92
آریا جونم پسرگلم میخوام برات چند تا عکس رو با خاطره برات بذارم. میدونم وقتی بزرگ شدی بیای اینا رو ببینی خوشحال میشی
عزیز دل مامان ،تو این عکس شما اولین بار بود که وارد اتاق مامان بابا شدی. بابا سعید همش میگفت اریا رو بیار رو تخت چند دقیقه بغلم بخوابه و من تو تاریخ 18 بهمن یعنی وقتی شما هیجدهمین روز زندگیت بود این کارو کردم
پسرم من تا حالا بهت پستونک نداده بودم، اما به اصرار اطرافیان بالاخره امتحان کردم و اولین بار در تاریخ 24 بهمن بهت پستونک دادیم که هیچ وقت هم نتونستی بگیری و خوشت نمیاد ازش. یا میندازیش بیرون از دهنت یا حال تهوع بهت دست میده. این عکسم از اولین بار تجربه پستونکه:
عزیزم امسال اولین بار بود که مامان سمیرا تولدشو درکنار تو جشن گرفت و تو در 27 مین روز زندگیت به سر میبری
پسرم شما اولین مهمونی نهار رو در تاریخ 27 اسفند خونه مهدوش جون رفتی (البته مامان نهار خورد و شما شیر مامانی رو). ما اینجا حاضرت کرده بودیم که بریم مهمونی
و اما در مهمونی جالب این بود که کل زمان را را در خواب به سر بردی.
از مهمونی که پا شدیم رفتیم تشک بازیت رو از خونه برداشتیم و اوردیم خونه مامانی و همون روز هم اولین بار بود که روی تشک بازیت گذاشتمت و کلی هم بهش ذوق میکردی.