اولین ها

امروز 30 بهمن 92 است

عشق مامان باباش ، آریای ما امروز 1 ماهه شد.

تو این یکماه زندگی ما خیلی خیلی تغییر کرده، اریا هیجان و گرمی زندگیمون رو دو چندان کرده.

اولین بار که مامان آریا رو شست 3 بهمن بود، البته تو حمام نبردش، بلکه جلو شومینه تو وان شستش.

پسرم اولین ویزیت دکترش 5 بهمن بود، که ختنه هم شد.

اولین بار که مامان بزرگش اومد دیدنش 15 بهمن  بود، چون زونا گرفته بود زودتر از این نمیتونست بیاد.

حلقه ختنه اش 17 بهمن افتاد.

نافش 20 بهمن افتاد.

اولین  بار که بهش پستونک دادم    24 بهمن بود، دوست نداشتم به پستونک عادتش بدم اما آریا شبها دلدرد داره، دکترش گفت پستونک بچه ها رو آروم میکنه ، از اولین پستونک خوردنش فیلم گرفتیم، نمیتونست تو دهنش نگه داره و خیلی هم پر سرو صدا و با ملچ ملوچ میخورد.

اولین بار که از شناسنامه اش کپی نیاز شد، 30 بهمن بود برای مرخصی زایمان من.

اولین بار که رفت حمام  خونمون( یعنی دیگه تو وان جلو شومینه حمامش نکردیم) 30 بهمن بود.

اولین بار که بردمش مهمونی 1 اسفند و خونه عمو مسلم بود( من و مامان بعد از ظهر یه سر رفتیم خونشون که اتفاقا زن عمو تنها بود و علیرضا هم خونه دوستش بود.

اولین بار که رفتیم خونه مامانم هم 1 اسفند بود،شب که بابا اومد خونه به افتخار این شادی برامون شیرینی گرفته بود، خدا رو شکر آریا هم شب اروم بود و دلدرد نداشت و تا صبح پیش مامان و بابام خوابید، فقط چند بار دادند من شیرش بدم.

اولین بار هم که رفت خونه بابابهرام اینا 8 اسفند بود، و 9 اسفند هم که عروسی ایدا رفتیم شازده پسرمو گذاشتم خونشون( اینجا میخواستیم حاضرش کنیم ببریمش)

اولین عکسش رو که روی بوم چاپ کردیم 16 اسفند بود. من با موبایلم انداخته بودم و چون مامان خیلی خوشش اومد رفت داد چاپ کردن.