سخت ترین واکسن تا کنون
شازده کوچولوی من سلام.
عزیز دلم شما 18 ماهه شدی و باید واکسن بزنی.
درست یک روز بعد از اولین جلسه کلاس شنا، صبح شنبه 10 مرداد ، من و بابا سعید شما رو بردیم خانه بهداشت .این بار شما به ما اثبات کردی که دیگه بزرگ شدی. چون وقتی وارد محیط شدی فهمیدی که یه خبرایی هست و شروع کردی ب بی قراری کردن. و اون خانوم مهربون که همیشه واکسنهاتو میزنه اومد و سریع یه دونه به دست راست و یکی به پای راست تزریق کرد. گفت که ممکنه از دفعات قبل سختتر باشه و بیشتر اذیت بشه. و متاسفانه همون هم شد شما و قتی اومدی خونه خوابیدی. اما بعد از بیدار شدن لنگون لنگون راه میرفتی و نالان میگفتی درد ..درد ...
انقدر راه رفتنت بامزه شده بود که نمیدونستم برای دردی که داری گریه کنم یا بخندم. از راه رفتنت فیلم گرفتم ک وقتی بزرگ شدی ببینی. پروسه بیقراری واکسن تا 3-4 روز ادامه داشت و شما کلی بی اشتها بودی و بی تابی میکردی. خدا رو شکر ک گذشت.
این عکس ها رو تو خانه بهداشت بعد از واکسن از شما انداختم.
10 مرداد 94