آریا..میوه عشق من و سعید

نوروز 94 سال گوسفند

پسر گلم  دومین عیدت مباااارک عزیزم     عکسهای زیر هم مربوط به باغ پرندگان هست: 3 فروردین 94   و اما این عکسها هم مربوط به سفر عید شماست که با مامان و بابا 3نفره رفتیم شمال. 9فروردین 94   این دو تا عکس هم مربوط به همین ماه فروردینه:   ...
13 تير 1394

آخجون باغ وحش

آریا به شدت به حیوانات علاقه داره. چه تو تلویزیون که میبینه چه سگ و گربه هایی رو که تو خیابون میبینه. خیلی وقته تصمیم داشتیم ببریمش باغ وحش تا اینکه در  روز جمعه تاریخ 22 اسفند 93 همراه بابا سعید عزیز سه تایی رفتیم باغ وحش ارم. وقتی رسیدیم آریا خواب بود وارد که شدیم تازه بیدار شده بود و یکم خواب آلود بود. یه ده دقیقه ای طول کشید که بفهمه چه خبره و کجاست. با دیدن حیوانات از نزدیک انقدر هیجان زده بود که از خوشحالی جیغ میکشید و آواز میخوند. یه جاهایی هم گریه میکرد چون میخواست بره تو قفس و از نزدیک دست بزنه بهشون. خخخخ از بین این همه حیوان عاشق مرغ و خروس شده بود. وقتی به قفس اونا رسیدیم دیگه اجازه نمیداد جامون رو عوض کنیم و فقط با دس...
23 اسفند 1393

اسباب بازی ممنوع

قبلا هم گفتم که آریا اصلا به اسباب بازی علاقه ای نشون نمیده و هر چیزی که جدید براش بگیرم در کمتر از 10 دقیقه براش تکراری میشه و میذارش کنار. اما عاشق وسایل خونه است. دوست داره همه چی رو خودش سر هم کنه ،روزی ده بار کابینت ها رو باز میکنه لوازم برقی ها  (چرخ گوشت،همزن،ابمیوه گیری و ...)رو بیرون میاره  تمام اجزاشو باز میکنه، سر همشون میکنه و دوباره تکرار. یکی دو ساعت هم که باهاشون بازی کنه بازم کمه براش.   در اینجا آقا مشغول جا گذاری نی در لیوان میباشند و با دقت و سرعت کارشو انجام میده. 20 اسفند 93   ...
23 اسفند 1393

گام هایت استوار

بالاخره قند عسل مامان  در تاریخ 8 اسفند 93 در سن 13 ماه و 7 روزگی اولین قدم های کوچیکش رو برداشت. مدتیه که ایستادن رو یادگرفته بودی اما  حالا دیگه شهامت گام برداشتن رو هم پیداکردی. خدایا ایا لذتی  هم بالاتر از دیدن ذره ذره رشد یک فرشته ای که از وجودته هست؟ من که تا الان نیافتم. خداوندا هزاران بار سپاس بابت تمامی نعماتت و در راس آن سلامتی گل پسرمون..   8 اسفند 93   ...
23 اسفند 1393

یکسال و یکماه و یک روز

عزیزم امروز 2 اسفند 93  است. و باز  هم قشنگیه خودش رو داره. خب عشقه دیگه . عشقه که باعث میشه من و بابایی بشینیم و فکر کنیم و برای تو مناسبت در نظر بگیریم و بهت هدیه بدیم. یک سال و یک ماه و یک روز ...
5 اسفند 1393

آرایشگاه این بار از نوع کودک

پسرم دفعه پیش که بردمت آرایشگاه خیلی گریه کردی و ترسیدی. برا همین تصمیم داشتم که دیگه نبرمت. تا اینکه با آرایشگاه کودک آشنا شدم و شما در روز  جمعه 1   اسفند 93  به همراه مامان و بابا رفتی و به موهات صفا دادی.   فضای آرایشگاه کاملا شاد و جذاب بود برات. پر از اسباب بازی و به همراه سی دی های کارتون و شاد کودکانه. اولش کلی اونجا بازی کردی و با محیط اشنا شدی و بعد با آقای آرایشگر دوست شدی و بعد بدون هیچ گریه و استرسی موهای فرفری تو کوتاه کردی.    اینجا در بدو ورود و براندازی محیط:   موهای خیس شده و نیمه کاره:       بازی با ابپاش:   &nb...
5 اسفند 1393